اردلان‌ها خاندانی بودند که زمانی حوزه وسیعی از مناطق کردنشین توسط آن­ها اداره می‌شد . در مورد نسب این خاندان و ابتدای دوره فرمانروایی آن­ها، روایات مختلفی وجود دارد. برخی آن­ها را به احمد بن مروان منسوب داشته و بعضی دیگرشخص اول این خاندان را خسرو نام آسیابان دانسته که به دستیاری ابومسلم، در زمان سفّاح بر کردستان مستولی شد (سنندجی،1375 :76) یا از نسل اردشیر بالکان دانسته‌اند. آن­ها را از اعقاب صلاح الدین ایوبی نیز شمرده‌اند. (نیکیتین ، 1378 :343)  یدا... روشن اردلان به عنوان دبیر کانون خانوادگی اردلان در نطق خود در همایش اردلان شناسی ، پایه­گذار این خاندان را خسرو از نوادگان شاه منصور (آخرین پادشاه مروانی) دانسته که از دیاربکر به­میان طایفه گوران شهر زور آمده و در سال 564 قمری حکومتی در زور و پلنگان تشکیل داده است .به گفته­ی وی، مردم او را «بابا اردلان » خطاب می­کردند که معانی متفاوتی چون پدر روحانی  ، پیر ، زاهد و عابد از آن مستفاد می­شود و در میان طوایف کرد جایگاه قابل احترامی داشته است . بابااردلان نه تنها رهبری معنوی طوایف خود را برعهده داشت بلکه از نظر سیاسی هم آنان­را هدایت می­نمود و به زهد و تقوی معروف بود .(روشن اردلان ،1390 :3 )

آغاز فرمانروایی آن­ها را اواسط قرن ششم هجری می‌دانند که بابا اردلان با احداث قلاع مستحکمی در ناحیه شهر زور حکومت کرد. (سنندجی، 1334 : 15) بعد از بابا اردلان، اولاد وی قدرت بیشتری پیدا کردند و به تدریج به مناطق تحت سیطره­ی خود افزودند. در قرن نهم هجری، دولت عثمانی قسمت‌هایی از قلمرو اردلان‌ها را تصرف کرد. این امر سبب کشمکش‌ها و برخوردهایی بین آن­ها گردید. سابقه دشمنی اردلان‌ها با عثمانی سبب شد تا با ظهور صفویه، این والیان جانب آن­ها را بگیرند و مراتب اطاعت و وفاداری خود را به دولت ایران اعلام نماید. (وقایع‌نگار کردستانی، 1381 : 119 )

هم زمان با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل و تأسیس حکومت صفوی در ایران، از خانواده اردلان شخصی به نام بکه بیگ اردلان، حکمرانی را در دست داشت که جانشین پدرش مأمون شده بود. سیاست شاه اسماعیل نسبت به کردها در ابتدا این بود که تا حد امکان کردها را به حکومت جدید نزدیک نماید. به همین منظور، « ایالت اردلان را مرکز جمع‌آوری مالیات امیران کرد قرار داده و آن را خزانه اردلان نام نهاد و لشکر اختصاصی از کردها به نام سپاه اردلان به وجود آورد که می‌بایست در جنگ‌های بزرگ و دشوار شرکت کند». (شمس محمد ،1378 : 92) این سیاست پس از بروز اختلافات بین ایران و عثمانی، کم کم جای خود را به سیاست سرکوب داد و نتیجه­ی آنی آن  این بود که «هیئتی مرکب از شانزده قبیله­ی کرد که به امید رفتاری ملایم برخاسته بودند و نسبت به شاه اظهار اطاعت و تبعیت می‌کردند، هنگام دیدار شاه در قرارگاه تابستانی وی در نزدیکی شهر کنونی ماکو به زندان افتادند». ( بروبین سن ، 1375 :20) این اقدام سبب واکنش کردها در جنگ چالداران ، به نفع عثمانی گردید. در نتیجه جنگ چالدران برای اولین بار قسمت‌هایی از کردستان زیر تصرف عثمانی قرار گرفت و سبب شد «نیمه بزرگ‌تر آن توسط سلطان سلیم و با همکاری ادریس بدلیسی، که کُرد بود و حدود بیست تن از امرای کرد را فریفته و مطیع سلطان سلیم ساخت ، تسخیر شود و به تصرف امپراطوری عثمانی در آید». (مرادی ،1379 : 200) بعد از شکست چالدران ، سیاست سرکوب شاه بیشتر شده و اعتماد قدیمی به خاندان‌های کُرد کم کم از بین رفت و سیاست اصلی شاه اسماعیل در موارد زیر نمودار گردید:

1. از بین بردن قدرت سنتی فرمانروایان کُرد در کردستان و جایگزین کردن قزلباشان؛

2. الزام کردن کردها به اختیار کردن مذهب تشیع

3. سرکوب هر گونه مخالفت های مدنی

نتیجه این سیاست، منتهی به پاشیده شدن تخم کینه و عداوت مذهبی و ملی در میان مردم کُرد و سایر مناطق گردید. (سنندجی، 1375 : 96)

پس از فوت بکه بیگ، پسرش مأمون بیگ دوم به جای وی نشست. هنگام حمله سلطان سلیمان‌ خان، وی مجبور به پناهده شدن به حسین پاشا گردید و به همین دلیل از طرف دربار ایران، سرخاب بیگ به حکمران اردلان منصوب شد. پس از وی، بساط بیگ اردلان به حکمرانی کردستان رسیده و تا سال986 قمری (1578 میلادی )در این مقام باقی ماند. با فوت بساط بیگ، تیمورخان به فرمانروایی رسید. چون در این زمان حکومت صفوی گرفتار هرج و مرج پس از فوت شاه طهماسب شده بود، تیمور خان به سلطان عثمانی روی آورد و «سلطان مرادخان، از این امر بسیار خوشحال گردید و برای وی، فرمان و لقب میر میران و مقدار یک‌صد هزار آقچه طلا سالیانه برقرار کرد و او را به تیمور شاه پاشا ملقب ساخت». ( روحانی، 1371 : 237 ) بعد از تیمور خان، هلو خان به حکمرانی کردستان رسید و مدت دو سال با عثمانی تجدید رابطه کرد، اما پس از آن، از دربار ایران اطاعت نمود و دارالملک کردستان را از قلعه  «زلم» به قلعه پلنگان انتقال داد.

اکثر مورخان بر این عقیده‌اند هلوخان یکی از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین حکمرانان اردلان بوده است، پس از شکست حاکم لرستان، از نیروهای هلو خان که به دستور شاه عباس به جنگ آمده بود، شاه عباس مجبور گردید خود با سپاهی انبوه، به جنگ هلو خان برود، اما شاه بنا به توصیه یکی از ندیمان خود، که در صورت شکست حیثیت سلطنت لکه‌دار می‌شود، از تصمیم خود صرف نظر کرده و سعی می‌کند از راه سیاسی به مقصود خود برسد. بدین منظور شاه عباس، از هلو خان خواست که پسر بزرگ خود، یعنی خان احمد خان را به دربار شاه عباس بفرستند تا با وی در باب امورات مربوط به کردستان گفت­ وگو کند. به­این منظور، خان احمد خان به دربار شاه عباس فرستاده شد. در آن­جا شاه، خواهر خود سیده بیگم را که به زرین کلاه مشهور بود، به عقد وی درآورد و خان احمد خان را مأمور کرد به کردستان برگردد و خود به جای پدر، بر تخت حکمرانی کردستان بنشیند.

می‌توان دگرگونی‌های به وجود آمده از عصر شاه عباس بر خاندان اردلان را چنین بر شمرد:

1. فرستادن گروگان برای دربار مرکزی، که بعد از فرستاده شدن خان احمد خان، این رسم ادامه یافت .

2. ایجاد پیوند خانوادگی با دربار سلاطین صفوی که سرآغاز آن، ازدواج خان احمد خان با زرین کلاه بود.

3. تغییر مذهب خاندان اردلان از تسنن به تشیع.

4. مقیم کردن امرای معزولی خاندان اردلان در پایتخت ، آن­هایی که گمان می‌رفت زمانی ضد حکومت مرکزی قیام کنند. این رسم از زمان شاه عباس تا براندازی خاندان اردلان در دوره قاجاریه، پابرجا بود.

پس از فوت خان احمد خان اردلان، سلیمان خان اردلان به فرمانروایی کردستان رسید. مهم‌ترین اقدام وی را می‌توان در انتقال مرکز حکومت خاندان اردلان به شهر سنه یا سنندج به امر شاهان صفوی دانست. بعد از سلیمان خان اردلان، کلبعلی خان به حکمرانی می‌رسد وبا درگذشت وی، خان احمد خان ثانی به فرمانروایی می‌رسد. وی مردی خود سر، هوسران و عیاش بود و در بذل و بخشش، راه افراط می‌پیمود و در اندک مدتی تمام نقود و دفائن پدر را به باد داد و چندان به مردم زر بخشید که کردستانی‌ها او را خان زرینه لقب دادند . (روحانی ، 1371: 334 ) خان احمد خان ثانی تا سال 1090 قمری (1679 میلادی) در مقام خود باقی بود تا این­که در نتیجه اقداماتش که منجر به اغتشاش و بی‌نظمی شد و ظلم و جور و ناامنی جنبه عمومی پیدا کرد، شاه سلیمان حکومت کردستان را به عمویش، خسرو خان تفویض کرد . خسرو خان نیز برعکس انتظار اهالی، بنای زشت‌گویی و درشت‌خویی گذاشته ، عاقبت از طرف صفویان، برای اولین بار شخصی غیر از خاندان اردلان بر مسند حکومت قرار گرفت که نام وی تیمورخان آجر لویی بود . علت این امر را فساد خاندان اردلان در این زمان نوشته‌اند. در سال 1099 قمری (1687 میلادی) خان احمد خان دوباره به حکمرانی کردستان منصوب شد. پس از وی به ترتیب محمد خان اردلان ، محمد خان گرجی و حسن علی خان حاکم می‌شوند. در سال 1136 قمری (1724میلادی) به تحریک جمعی از اردلانیان ، خان پاشای بابان  به کردستان آمده وحاکم گردید.

 اردلان­ها با این­که از دوره مغول تا دوره کریم خان زند امارت نشینی اکثر منطقه غرب ایران را در اختیار داشتند ، از ورود به رقابت بر سر کسب قدرت سیاسی پس از این زمان اکراه نمودند . محققان یکی از دلایل مهم این موضوع را ساختار اجتماعی کردستان دانسته­اند . ساختار اجتماعی کردستان مبتنی بر تنوع ایلات و عشایر با رویکرد آنان  براعمال نفوذ بر مناطق تحت نفوذ خود بوده است.این تنوع نه به دلیل اختلافات زبانی و یا مذهبی بوده است بلکه باید این مسئله را در جریان تحولات تاریخی کردستان تحلیل و بررسی کرد. شکل گیری ایل­های متعدد در تاریخ کردستان تا قبل از قرن نوزده ناشی از یک ضرورت تاریخی و اجتماعی و سیاسی بوده است . ( ابریشمی ، 1385 : 29) چرا که به­دلیل عدم پیدایش اتحادیه متشکل از ایلات و عشایر و ناتوانی قدرت امارات کردی برای متحد کردن آ­ن­ها به­دلیل ساختارهای جغرافیایی و نا امنی در طول تاریخ و عدم توانایی نظارت امارات بر عشایر ، کردها به­صورت گروه­های همبسته متنوع در مناطق مختلف درآمدند. به­طوری­که گروه­های قومی  کوچنده و نیمه یکجا نشین و حتی ترک کردن جریان کوچ و ساکن شدن در منطقه ای خاص با حفظ آداب و رسوم عشیرتی در مناطق خاص و التقاط افراد برون ایلی با آن­ها به­دلیل نا امنی ، ویژگی کلی جامعه کردستان تا قرن 19 بوده است. گفته شده که در دوره اوایل قاجاریه در کردستان 60 ایل وجود داشته است.(نیکیتین ، 1363 : 346) در شکل گیری این تنوع قومی و عشیره ای عوامل چون ساختارهای جغرافیایی کردستان در امتداد کوه­های سخت­گذر، نبود راه­های ارتباطی، نبود رودخانه­های قابل کشتی­رانی ، شکل نگرفتن اجتماعات بزرگ شهر نشینی و وجود نوعی اقتصاد خودکفای روستایی مؤثر بود که نوعی انزوای اجتماعی و تعلق خاطر به منطقه ای خاص در سطح محدود را شکل می­داد. این شیوه زندگی از سویی سبب شکل گیری نوعی همبستگی اجتماعی و نوعی یکرنگی و انسجام اجتماعی درون ایلی به سبب به عدم شکل گیری فردیت شده که اعضای ایل با تکیه بر رؤسای خود به­صورت نیروی بالقوه و سیال آمادگی ورود به جریانات سیاسی و اجتماعی هستند و از سویی دیگر سبب پیدایش نیروهای همتراز در مناطقی می­گردد که خواهان رقابت با سایر عشیره­ها و گروه­های قومی اطراف برای ایفای نقش فعال در تحولات سیاسی می باشند.

شکل گیری ایلات مختلف در کردستان و قابلیت آن­ها برای ایفای نقش سیاسی به­عنوان نیروهای بالقوه سیال سیاسی در تحولات پیش رو در جریان تاریخ تحولات سیاسی غرب ایران قابل پی­گیری می باشد. البته وجود دشمنی و جنگ­های مداوم بین ایران و عثمانی به واسطه­ی سیاست توسعه مذهبی و ارضی و انتشار مذهب خاص از جانب هر یک از این دو حکومت، وضعیت ایلات و عشایر کردستان را بغرنج تر کرده است. برای مثال امارت بابان و عشیره های هم پیمان آن به­عنوان دست آویزی برای حکومت عثمانی  و سعی در تجهیز و تحریک آن­ها برای حمله به مناطق غربی و بویژه امارت اردلان از دوره صفوی تا قاجار، یکی از مهم­ترین عوامل نا آرامی درصفحات غرب ایران بوده است. گاه حکومت ایران از بابان­ها استفاده کرده و با دادن امارات غرب ایران و سلیمانیه و شهر زور به آن­ها سعی در کنترل قدرت اردلان­ها و استفاده از نیروی رقیبان آن­ها نمود . گاهی نیز حکومت عثمانی با استفاده از نیروی سیال عشایر سعی در بر هم زدن معادلات قدرت سیاسی در غرب ایران نموده است. مثلاً پس از اقدامات خسروخان در جهت اعمال نفوذ در عشیرت جاف به­عنوان یکی از بزرگ­ترین نیروهای ایلی در جنوب کردستان و کشتن دو تن از رؤسای آنان ، روابط جاف­ها و اردلان­ها به­شدت تیره گشت و همین عاملی برای نزدیکی جاف­ها به امارت بابان و عثمانی شد و درگیری­های دامنه داری را تا اواخر حکومت اردلان سبب گردید.( نیکیتین ، 1366 : 351)

علاوه بر ایفای نقش حکومت­های مرکزی ایران و عثمانی در رودرو قرار دادن عشیره های کردی، خود عشایر نیز  به­عنوان اهرمی در مقابل حکومت­های مرکزی و یا حکومت­های محلی که تابع مرکز بودند و خواهان اعمال نفوذ و سیطره بر عشیره ها بودند، عمل می کردند. عشیرت­ها و ایل­ها بر اساس خویشاوندی و ارضی عمل می کنند .اساساً دولت­ها ایستا و خواهان اعمال قدرت و نفوذ از طریق نهادها به شکل دیوانی هستند و در مقابل قبایل از سویی خواهان ایفای نقش در منطقه ای خاص و دفاع از کیان و سرزمین خاص خود هستند و این عامل ،  تناقض حضور این دو را به­صورت همزمان و توجیه اصطکاک بین نیروی سیال قبایل در مقابل حکومت­های مرکز­نگر می رساند. هر گاه این قبایل به­صورت اتحادیه یا کنفدراسیون قبیله ای متحد شده­اند، توانسته اند نقشی عظیم در جریان تحولات سیاسی ایفا کنند .از آن­جا که ایل و قبایل کردی نتوانستند تحت لوای کنفدراسیون ایلی دست به اتحاد بزنند و امارت نشین­های کردستان در تلاش برای متحد کردن نیروی قبایل به نفع خود نا کام بوده اند ،بنابراین نیرویی که می­توانست به­عنوان عاملی در جهت قدرتمندی و کامیابی امارت­ها مورد استفاده قرار گیرد،  نقشی معکوس به­خود گرفت و نیروی سیاسی بالقوه سیال عشایر بعنوان دردسری برای حکومت­های محلی از جمله اردلان­ها تبدیل شدند. برای مثال شورش طایفه بلباس و مکری در سال 1204  در زمانی که هنوز خسروخان اردلان زنده بود و خان احمدخان به نیابت از وی در سنندج حکمرانی می کرد ، سبب لشکر کشی احمد خان به ولایات یاد شده گردید و در این لشکرکشی او جان خود را از دست داد.(اردلان ، 1324) و یا چندی بعد به سال 1207 احمد سلطان حاکم بانه با سلاطین اورامان و مریوان ترک اطاعت خان اردلان کرده و با حمایت عبدالرحمان پاشا حاکم بابان نواحی مرزی را تحت اشغال درمی آورند و لطفعلی خان اردلان جانشین خان احمدخان به آن­ها حمله کرده و این مسئله سبب بغرنج تر شدن روابط اردلان­ها با بابان شده و ضمن حمله به مناطق یاد شده و فراری دادن رؤسای آن­ها ،  لطفعلی خان از ییلاق و  قشلاق جاف­های تحت حمایت بابان از ناحیه شهر زور به خاک امارت خود پس از این ماجرا جلوگیری کرده و همین سبب بغرنج تر شدن اوضاع این عشیره و اردلانها گشت. خوانین اردلان در آن هنگام قدرت و نفوذی داشتند در صدد برآمدند اورامانیان را از سرزمین خود برانند و یا آنان را تابع و مطیع خویش سازند لیکن تلاش آن­ها بی ثمر ماند به­طوری­که در میان همه­ی عشایر کوچکی که بر خطی مرزی ترکتازی می کنند. اگر به این وضعیت نافرمانی بیگ­های مریوان و بانه به­ویژه به هنگام گرفتاری خاندان اردلان را بیفزاییم  ، مشکلات خاندان اردلان در عدم موفقیت در تابع کردن قبایل و عشایر بهتر نمایان می شود. (نیکیتین ، 1366 ، 347)

بنابراین یکی از وجوه ساختار اجتماعی کردستان مقارن دوره اردلان­ها و بویژه خسروخان اردلان وجود ایلات و عشایری بود که با تعلق خاطر منطقه ای خود ،حاضر به اطاعت صرف از حکومت محلی اردلان به­عنوان نماینده حکومت مرکزی در امارت اردلان نبودند. وجود رقابت­های عشیره ای برای به­دست آوردن حمایت­های دولت مرکزی عثمانی و ایران به­دلیل وجود نا آرامی­های مرزی، به­وجود آمدن شرایط سیاسی برای رقابت گروه­ها و عشایر برای خارج شدن از نظارت حکومت­های محلی و سعی قبایل برای تبدیل شدن به رقیبان مدعی بدست آوردن حکومت در دوره ای رقابت برای توسعه حکومت منطقه ای و ورود به جریان تحولات سیاسی ایران ،همه عواملی بودند که از قابلیت اردلان­ها برای تبدیل شدن به یک رقیب قدرتمند سیاسی برای قاجارها می کاست.

مشکلات درون ساختاری خاندان اردلان نیز معضلی در جلوگیری از ورود به تحولات سیاسی بوده و بوجود آمدن رقیبان برای بدست آوردن قدرت در درون خاندان حاکمه اردلان در کاهش دادن قدرت این خاندان مؤثربوده است.

برخی از آثار ومیراث مربوط به خاندان اردلان

از حاکمان خاندان اردلان ، امان­ا... خان بزرگ در عمران خطّه کردستان تلاشی قابل تحسین داشته است . توسط او چندین ساختمان بر ساختمان­های قلعه حکومتی سنندج که به عنوان مرکز حکمرانی‏ ولات اردلان،   در وسط شهرواقع و بر تمام شهر مسلط بود ، افزوده شد که  عمارت گلستان ، تالار دلگشا و عمارت‏ خسرویه باغ فردوسی و ساختمان نگارستان که تصاویر و نقاشی چند تن از ولات اردلان بر روی دیوار یکی از اتاق­های آن گچ‏بری شده‏ ، از آن جمله­اند . احداث باغ خسروآباد در نزدیکی شهر سنندج و عمارت کلاه فرنگی‏ و عمارت قلعه حسن‏آباد و ساختن قسمتی از بازار شهر سنندج و بازار و حمام و عمارت و قریه قسلان و آوردن آب با شتر گلو به­وسیله برج­های منبع آب برای عمارت‏ حکومتی از چند فرسخی شهر از جمله کارهای عمرانی و یادگار آن مرحوم‏ بوده که متأسفانه در سال­های اخیر قلعه ارگ حکومتی را با کلیه‏ی حیاط­ها و ساختمان­های آن از بین برده‏اند و اثری از آن باقی نمانده است.( اردلان ،1349  : 245)

یکی از این آثار که  در حال حاضر باقی‏مانده ، مسجد دار الاحسان سنندج است که بنام مسجد جامع نیز نامیده می­شود.امان ا... خان بزرگ برای ساختمان­های خود و مخصوصاٌ مسجد دارالاحسان ، از اصفهان کاشی‏کار و معمار و بنّا و حجار آورده است. این مسجد در نهایت زیبایی و استحکام بنا شده در و دیوارهای آن کاشی‏کاری می­باشد.شبستانی بسیار بزرگ دارد که بر 24 ستون سنگی بنا شده و دارای 35 گنبد است . دو ایوان‏ بزرگ  وعالی مسجد یکی در سمت قبله رو به جنوب و دیگری در طرف مشرق قرار داشته و تقریباً دو ثلث آیات قرآن مجید در کتیبه‏های دور مسجد و ایوان و اطراف نوشته شده است .مرحوم میرزا محمد صادق اصفهانی متخلص‏ به ناطق بنّا به دعوت امان اللّه خان والی به­کردستان آمده و قصیده غرایی  گفته که‏ هر مصرع آن تاریخ انجام مسجد می­باشد و در سنگ مرمر ایوان رو به‏ قبله به­خط نستعلیق بسیار خوب نقر شده است.مرحوم میرزا فتح اللّه خرم کردستانی نیز قصیده شیوایی سروده که مصرع اول‏ هریک از اشعار قصیده  ،تاریخ شروع بنا و مصرع دوم تاریخ اتمام ساختمان‏ می­باشد.این اشعار نیز در روی‏ سنگی در ایوان شرقی منقور شده­اند.شیخ معروف کرد سلیمانیه نیز که مشایخ مهم‏ کردستان خاک عثمانی بوده و بعدها یکی از نواده‏هایش بنام محمود امیر کرد در عراق شهرت پیدا کرده و ساکن سلیمانیه بوده‏اند، هفت شعر عربی در تعریف‏ بنای مسجد دار الاحسان گفته‏ که آن­هم‏ در ایوان رو به­جنوب نقر شده است..برای تامین هزینه­ی نگه­داری این مسجد ، امان ا... خان بزرگ قریه خلیچیان‏ ، یک قطعه باغ در داخل شهر و یک­باب دباغخانه وقف نموده بود .

عمارت خسروآباد در بلوار خسرو آباد  شهر سنندج قرار دارد. این عمارت  مرکز.حکومت اردلان به ویژه خسروخان اردلان بوده است. مجموعه عمارت و باغ خسروآباد افزون بر دو بخش اصلی، یعنی قصر سلطنتی با ورودی ستون دار، باغ خسرو آباد نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. این باغ که به­وسیله­ی چهار خیابان روبه­رو و اطراف عمارت خسرو آباد عملاً به چهار باغ خسرو آباد تبدیل شده و اطراف آن به­وسیله چهار خندق در دوطرف باغ و کاخ خسرو آباد با انواع درختان مختلف احاطه شده و جلوه خاصی را به این مجموعه داده بود. در حال حاضر تنها درختان چهار باغ و بخش هایی از چهار خیابان آن باقی مانده است. عمارت خسروآباد کتیبه ای دارد که اسم فتحعلی شاه قاجار و والی کردستان امان الله خان و تاریخ ۱۲۲۳ ه. ق بر روی آن حک شده است. عمارت خسروآباد شاخص‌ترین بنای استان کردستان است که به عنوان مقر حکومت والیان اردلان مورد استفاده قرار می گرفت.

 حمام خان از آثار دیگری است که  شروع ساخت آن از دوره خسروخان  بوده و بعد از آن توسط امان ا...خان اردلان دنبال می­شود و  مطابق کتیبه سردرب ورودي  در سال 1220 قمری به اتمام می رسد.حمام داراي فضاهاي معماري ایرانی شامل در ورودي هشتی منتظري،سربینه ،حمام سرد ، هشتی کوچک مربوط به سرویس بهداشتی، حمام گرم ،گرم خانه ،  خلوتی هاي سمت راست وچپ همراه باآب­نما وخزینه بزرگ ودیگرفضاهاي خدماتی است.  وجودآب­نماهاي متعدد درحمام سردوگرم وتزئینات وابسته به معماري شامل آهک بري پرکاروکاشی­کاري هاي هفت رنگ که نقوش رومی ومحلی دارندازجمله مشخصات بارز این بناي با ارزش است.

یادی از مستوره اردلان

ماه شرف خانم مستوره اردلان شاعر، نویسنده و تاریخ‌نگار کرد ایرانی است . پدرش ابوالحسن بیگ از خوانین درگزین همدان بود که جد بزرگ آنان قادر در زمان شاه سلطان حسین صفوی از همدان به سنندج مهاجرت کرده‌است . حاج رجبعلی کلانتر جد بزرگ مستوره در زمان احمد خان فرزند سبحان وردی خان مصادف با حکومت نادر شاه ، مرد با نفوذی در دستگاه حکومت اردلان‌ها بوده‌است. محمد آقای ناظر کردستانی پدربزرگ مستوره یکی از شخصیت‌های بلند مقام بود که پنجاه سال هم­عصر با چند تن از والیان ، مسئولیت آرامش داخلی و مرزهای کردستان و دخل و خرج و اداره ولایت را بر عهده داشته و در تمام جنگ‌ها به همراه خسروخان بزرگ به جنگ و پیکار مشغول بوده‌است .

ماه شرف خانم در سال ۱۲۲۶ قمری (برابر با ۱۱۸۴ خورشیدی و ۱۸۰۵ میلادی)، زمان حکومت امان الله خان والی اردلان در خانواده اهل فرهنگ قادری در سنندج به دنیا آمد و به تحصیل و تربیتش همت گماشتند و برخلاف سنت دیرین و جاری زمان، ماه شرف خانم را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشویق و ترغیب نمودند. دیری نگذشت که این زن توانمند و با استعداد در ردیف ادیبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاکدامنی و آشپزی و خانه داری و خصایص و صفات خاصه­ی زنانگی جزو زنان مجرب و کارکشته گردید.

مستوره با ذوق و قریحه­ی شعریش توانست با سرودن قصاید نغز و غزلیات آبدار با شاعران نامدار زمان خود مقابله کند و در تاریخ نویسی پا به پای مورخین در عرصه­ی وقایع نگاری جلوه نماید. میرزا علی اکبر منشی دیوان غزلیات مستوره را بیست هزار بیت دانسته‌است. میرزا علی اکبر وقایع نگار در شرح حال او می‌نویسد: سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و کمال و خط و ربط و شعر و تاریخ نگاری اش در ردیف زنان برجسته و مورخین نامدار قرار گیرد.( میرزا علی اکبر وقایع نگار کردستانی،1381 )


ماه شرف خانم در هفده سالگی به اجبار به عقد و ازدواج خسرو خان فرزند امان الله خان بزرگ درآمد.  مستوره بیشتر اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر و نوشتن تاریخ می‌گذرانید و چون خسرو خان نیز شاعر بود بیشتر او را بدین کار تشویق می‌نمود، رفته رفته مستوره به خسروخان علاقه­مند شد. ماه شرف خانم در میان شاعران فارسی زبان با یغمای جندقی ارتباط شعری داشت و با سید عبدالرحیم مولوی که از بزرگان مکتب شعر گورانی است آشنا بود زیرا هر وقت سید عبدالرحیم مولوی به دیدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و رضا قلی خان اردلان به سنندج می‌آمد از مستوره نیز دیدن می‌کرد و او را تشویق می‌نمود تا شعر کردی گورانی بگوید. اشعار مستوره به علت پختگی و استحکام و زیبایی در کردستان بابان دست به دست می‌شد .در منطقه کردستان اردلان تا آن تاریخ و بعدها سرودن شعر کردی سورانی مرسوم نبود.

دوران خوش بختی و آرامش روحی و به قول مستوره روزگار اعتبارش چندان طولانی نبود، زیرا خسرو خان اردلان در سال ۱۲۵۰ قمری به عارضه کبدی گرفتار و پس از دو ماه مریضی در سن بیست و نه سالگی درگذشت، مرگ همسر و داغ از دست دادن برادر جوان ناکامش ابوالمحمد که در سن بیست و دو سالگی وفات یافت، علاوه بر این­که نشاط و شادابی جوانی را از او سلب نمود، ضربات روحی زیادی بر پیکر نحیف و ضعیف او بر اثر دو ماه مریض داری و شب نخوابی، وارد ساخت و او را به سوی انزوا و عزلت و مطالعه­ی کتب دینی و تالیف کتاب عقاید کشانید.

مستوره سالیانی را به تنهایی در میان خانواده­ی جانشینان خسروخان گذرانید. میرزا عبدالله رونق در شرح حال مستوره می‌نویسد: «در سنهٔ ۱۲۶۳ به علت فَترت ولایت، با خویش و عشیرت که یکی از آن­ها حقیر بود جلای وطن اختیار و در ملک بابان و خاک روم سکونت قرار داده و بار سفر آخرت را در آن مقام گشاده دست اجل گریبان حالش را گرفته بسوی گلشن جنان کشید و در جوار زهرا آرمید.» ( رونق سنندجی ،1344
) در یک تذکره شعرای کردی چاپ عراق آمده: «جنازه­ی مستوره را از سلیمانیه به نجف انتقال دادند» ممکن است کلمه‌ای از نوشته­ی میرزا عبدالله رونق از قلم افتاده باشد و منظور آن باشد:  که در جوار زوج زهرا آرمید.

دکتر مهدی بیانی به نقل از مجمع‌الفصحا او را از خوشنویسان خط نستعلیق دانسته است.  از مستوره اردلان چندین کتاب شعر به­جا مانده است که به عنوان یکی از متون شیوای فارسی شناخته شده‌است. اشعار پراکنده‌ای نیز به گویش گورانی زبان کردی از او به­جا مانده‌است.

آثار مستوره عبارت‌اند از:

۱- دیوان اشعار  که به فارسی سروده شده و در حدود دو هزار بیت است و سه بار به چاپ رسیده‌است.

۲ .- تاریخ اردلان: این کتاب معروفیت و ارزش علمی و اجتماعی مستوره را دو چندان نموده زیرا تا اواخر قرن نوزدهم میلادی در تمام خاورمیانه در عرصه­ی تاریخ نویسی به­خصوص کردشناسی در میان زنان ، جز مستوره کسی به این کار نپرداخته‌است .

۳- عقاید مستوره: این کتاب که رساله­ی کوچکی از عقاید مستوره در مذهب اهل سنت شافعی است بر ارزش شخصی و عقاید دینی وی می‌افزاید و به جرات می‌توان گفت در میان زنان تا این زمان کسی به چنین تالیفی نپرداخته‌است.

در زمستان سال۸۵ 13 ، در اربیل عراق کنگره بزرگداشت مستوره اردلان برگزار شد و در آن­جا ده کتاب منتشر شد.

منابع

-         ابریشمی ، عبدا...(1385) . هویت تاریخی و مشکلات کنونی مردم کرد . انتشارات آنا .

-         اردلان ، سیف­الدین ( 1349) . امان الله خان اردلان و مسجد دارالاحسان . مجله وحید ، شماره86 .

-         اردلان ، مستوره (1324) . تاریخ اردلان . به کوشش و تصحیح ناصر آزادیور .

-          بروئین سن، مارتین(1375 ) . جامعه شناسی مردم کرد (آغا، شیخ، دولت). ترجمه ابراهیم یونسی . مهاباد: انتشارات رهرو، چاپ اول.

-         روحانی، بابا مردوخ (1371 ) . تاریخ مشاهیر کرد . تهران: انتشارات سروش، چاپ اول.

-         روشن اردلان ، یدا...(1390) .خاستگاه اردلان . همایش ملی اردلان شناسی . دانشگاه کردستان  .

-         سنندجی، میرازا شکرالله(1375).  تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان .  تهران : امیر کبیر .

-         سنندجی،میرزا عبد اللّه رونق ( 1344 ) تذکره حدیقه امانالهی .تصحیح و تحشیه عبد الرسول خیامپور. تبریز : انتشارات‌ مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران .

-         شمس محمد، اسکندر(1380). تاریخ کرد در قرن 16 میلادی. ترجمه محسن جلدیان . تهران: انتشارات عابد، چاپ اول .

-         مرادی، نورعلی (1379) . آخرین مستعمره . تهران: انتشارات پژوهنده، چاپ اول .

-          

-         نیکیتین ، واسیلی ( 1366) . کرد و کردستان . ترجمه محمد قاضی . نشر نیلوفر.

-          

-         وقایع نگار کردستانی، علی اکبر (1381) . حدیقه ناصریه و مرآت الظفر در جغرافیا و تاریخ کردستان . تهران : انتشارات توکلی.

-